بوی موهات زیر بارون بوی گندم زار نمناک
بوی سبزه زار خیس بوی خیس تن خاک
جاده های مهربونی رگای آبی دستات
غم بارون غروب ته چشمات تو صدات
قلب تو شهر گل یاس دست تو بازار خوبی
اشک تو بارون روی مَرمَر دیوار خوبی
ای گِل آلوده گل من ای تن آلوده دل پاک
دل تو قبله این دل تن تو ارزونی خاک
تن تو ارزونی خاک...
ماهی همیشه تشنه ام
در زلال لطف بی کران تو
می برد مرا به هر کجا که میل اوست
موج دیدگان مهربان تو!...
روز میلادت مبارک
پریدخت مهربونم
البته با تاخیر
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند.
...دستها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند.